buried screams

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

"ناامیدی"

کم کم دارم تجزیه شدن خودم رو میبینم، دیگه یواش یواش چیزی از من باقی نمیمونه و همه چی تمومه. محکوم به عدم.
محکوم به پایان تلخ. بی عرضگی. ناتوانی، هیچی شدن.
هیچ هیچ هیچ.