buried screams

  • ۰
  • ۰

نور امید

"سلام و درود

الان که گفتین دیدم

آقا اصلا من خیلییی شرمنده شدم😅 خیلی.

 بسیار زیبا بود☺️

الان هم سفریم و گوش کردنش با خانواده خیلی خوبه

واقعا لطف کردی🌻خیلی ممنونم🙏🏻"

صبح که پا شدم، در حالی که دیشب رو بعد از اینکه ناراحت بودم چرا پیامم رو ندیده خوابیده بودم، حدس میزدم که احتمال زیاد دیگه تا الان چک کرده و دیده، نگران عکس العملش بودم، اینترنت که وصل شدم، تلگرام که رفتم انلاین شم، طبق معمولا اوایل پیامش مشخص میشه(تو یک پیام فرستاده بود)، "سلام و درود

الان که گفتین دیدم

آقا اصلا "
این چیزی بود که مشخص شده بود بعد از انلاین شدن قبل از باز کردن چت، این مقدار خیلی دلهره‌انگیز بود، و ترس رو در من برانگیخت، میترسیدم پیام رو باز کنم انگار قرار بود ناراحت شده باشه یا واکنش منفی داده باشه. پیام رو که باز کردم و کامل خوندم آنچنان خوشحال شدم که پشت سر هم میخوندم و میخوندم و باز میخوندم، برای چندین دقیقه تمام وجودم پر از شادی شده‌بود. خیلی امیدوارکننده بود. بسیار خوشحال شده بودم. تمام جملات و کلماتی که استفاده کرده بود رو به دقت بررسی میکردم، اینکه برای اولین بار "ن" آخر فعل رو نگذاشته بود بسیار خوشحال کننده بود.

باز هم دوباره خوندم پیامش رو و باز خوندم، متوجه شدم پیام رو نزدیک 3 صبح فرستاده و با تاریخی که تو بیپ تیونز برای زمان مشاهده هدیه البوم نوشته بود مقایسه کردم و به این نتیجه رسیدم گوش داده. بازم خوشحال شدم و خوندم.
دستم رو بر عکسش زدم و عکسی که یک هفته بود متنش رو میخوندم باز خوندم و معنی نوشته روی عکس رو به طور کامل تجربه کردم.
خدایا شکرت.

بخونید: صبح یعنی
              وسط قصه‌ی تردید
             شما، کسی از در برسد
             نور تعارف بکند...


و #تو به مانند نامت به #نیکی نور بودی.
      
صبح

  • ۹۷/۰۶/۱۹

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">