اینکه میخوام در هر عرصهای بهترین باشم و این عرصهها خیلی زیادن، به طور بسیار بدی آزاردهنده هستش. چون نتیجش این میشه که در هیچ کدوم حرفی برای گفتن نیست. اینکه اصلا میخوام بهترین باشم هم فی نفسه چیز بدی نیست، مشروط به اینکه بهترین بودن خودش هدف نباشه و نتیجه باشه، یعنی علاقه به چیزی داشته باشم و بعدش نتیجه این علاقه من رو بهترین کنه. اما اینگونه نمیگذره. تاریخ خودم رو میبینم نمیتونم دوست داشته باشم. نمیتونم دوست داشته باشم خودم رو. حیرون بین این همه خود. عاه :(